من به سان گرد پا در پی مولای جانان
و توام آسوده هستی در بر و بازوی جانان
پس اگر من نباشم در بر مولا بدان
خود نگاهی کرده و در بر کشاند از بدان
لاجرم رازیست از عشق که در عالم نهفته
منم مدهوش در راه و تویی آسوده جان خفته
می کشاند
سوی خود در من نشاند خاک پا
رازی است که می گرداندم،گرد آن خاک پا
ابوتراب است،بر وجودم نغمه های عاشقانه
می ترواد با قدم برداشتن از خاک،عاشقانه
برچسب : نویسنده : 8pajuheshkadee بازدید : 5